چیستی گفتمان؟ و این که گفتمان چیست؟ پرسش نخستی است که باید پیش از ورود به بحث گفتمان انقلاب اسلامی بدان پاسخ داده شود.
گفتمان ، قالب معنایی است که واقعیت در آن قرار گرفته و تفسیر و تحلیل می شود. از این رو، باید گفتمان را همانند شاخص و معیاری دانست که به واقعیت ها از منظر آن نگریسته می شود.
به سخن دیگر، گفتمان، تصور و فهم ما از واقعیت جهان را شکل می دهد و فهم شخص از جهان بر اساس آن صورت می گیرد.
در حقیقت امور جهان تنها در درون ساخت های گفتمانی قابل فهم هستند و این گفتمان ها است که به فهم انسان از جهان کمک می کند.
کارکردهای گفتمان
برای گفتمان کارکردهایی چندی می توان بیان کرد:
گفتمان، عامل تشخص بخشی از طریق غیریت سازی است؛
گفتمان، حقیقت معنایی است؛
گفتمان ، منظومه ای معانی است که نشانه ها با توجه به تمایزی که دارند، هویت معنایی می یابد؛
گفتمان از طریق ترسیم مرزهای سیاسی و غیریت سازی هویت می یابد؛
گفتمان امور تصادفی را مفصل بندی کرده و میان آن ها ارتباط ایجاد می کند؛
گفتمان برخی از امور تصادفی را در مفصل بندی پذیرفته و برخی دیگر را طرد می کند؛
عناصر پراکنده از طریق مفصل بندی هویت یافته ، اصلاح و تعدیل می شود؛
فهم روابط اجتماعی بر اساس گفتمان ها انجام می گیرد؛
گفتمان ها تحت تاثیر عناصر سیاسی پدید می آید تا غیریت ساز بوده و تفسیری از واقعیت های جهانی ارایه دهد؛
بر اساس نظریه گفتمانی، فرآیندهای سیاسی و مجموعه ی تضادها و کشمکش ها در حوزه سیاسی، نقش محوری در امور اجتماعی دارد؛ زیرا امور اجتماعی در قالب گفتمان فهم و تفسیر می شود و عناصر سیاسی در ایجاد گفتمان نقش اساسی دارد؛
گفتمان با جوهرگرایی و ذات گرایی سازگاری نیست، بلکه این حضور غیر و دیگری است که بر اساس منطق تفاوت، هویت آن را شکل می دهد؛
گفتمان بر جداسازی تاکید و در برابر الحاق مقاومت می کند؛
ضدیت اجتماعی، برآیندی از گفتمان و تفسیری است که از واقعیت می دهد؛
غیریت و دیگری، حتی در قالب دشمن، برای تاسیس مرزهای سیاسی و اجتماعی گفتمان ضروری و محوری بوده و تثبیت کننده آن است.
گفتمان، هویت سازی را در قالب غیریت سازی تحقق می بخشد؛ به عنوان نمونه مسجد و اذان و حج، نوعی هویت سازی از طریق غیریت سازی گفتمان اسلام با گفتمان هایی چون مسیحی و یهودی است.
گفتمان تنها در محدوده عقیده باقی نمی ماند، بلکه گسترش آن به حوزه اجتماعی و حتی سیاسی ضروری است تا هویت خود را اثبات و تثبیت سازد. همین امر در مدینه النبی در گفتمان اسلامی رخ داده است.
اقدامات سلطه آمیز بخشی از ساختار و هویت طبیعی گفتمان است و نمی توان از گفتمان سخن گفت در حالی که از سلطه گرایی سخن نگفت؛
گفتمان برای غیریت سازی و هویت سازی نیازمند تولید مفاهیم و اصطلاحات خاص خود است. پس دارای زبان گفتمانی و اصطلاحات خاص خودش است. اصطلاحات مسجد، جهاد، زکات، نماز و مانند آن ها بخشی از گفتمان سازی اسلام است؛
مرزهای اعتقادی با مرزهای سیاسی در گفتمان ها ارتباط تنگاتنگی می یابد؛
هم چنین گفتمان به چارچوب و استخوان بندی نظری و فکری هر مکتب گفته می شود که اعمال پیروان آن مکتب را سازمان دهی و هدایت می کند.
پس گفتمان اسلامی با تفسیر خود از جهان و واقعیت های هستی بر آن است تا با گفتمان های رقیب، مرزهای خود را تعیین کند. این مرزها شامل امور اعتقادی و فکری و رفتاری می شود. این گونه است که اجزای پراکنده و نشانه های گوناگون را در قالب گفتمانی، مفصل بندی و ساماندهی و نظم بخشی می کند و به آن یکپارچگی مفهومی می بخشد و خود را از دیگر گفتمان ها متمایز می سازد.
به سخن دیگر: «گفتمان، هر چیزی است که بیانگر اعتقاد و باورهای سامانیافته و غیرقابل تغییر باشد». پس «گفتمان، مجموعهای از هستیشناسی، جهانبینی، بینشها، نگرشها، باورها، رفتارها، آداب و سنتها و نیز سازوکارهایی است که از سوی یک شخص یا جامعه بیان و به عنوان فلسفه و سبک زندگی ارائه میشود.»
در یک کلمه گفتمان، همان دین و آئین، فلسفه و سبک زندگی و مکتب فکری و اعتقادی و عملی و رفتاری هر شخص یا گروه یا جامعهای است. گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمانی مبتنی بر آئین اسلام است که فلسفه و سبک زندگی خاصی را به بشریت ارائه میدهد.
این گفتمان ممکن است در کلیت اسلام با دیگر مکاتب و مذاهب اسلامی، مشترک باشد، اما دارای ویژگیهایی است که این گفتمان را از دیگر گفتمانهای موجود در اسلام و یا غیراسلام متمایز میسازد. (نگاه کنید: مقاله ریشههای قرآنی گفتمان انقلاب اسلامی ؛ http://kayhan.ir/fa/news/67471)